سلام دوستان
گزارش مختصری از برنامه یکشنبه 23 مهرماه مهد مسجد رو خدمتتون تقدیم می کنیم
یخمَلخان هستند ایشون
اومده بودند تا بچهها رو ببرند به سرزمین یخمکی ..
- حالا سرزمین یخمکی کجا هست؟
- یه جای سرد که باید پیداش میکردیم ...
پر از حیواناتی که یخ زده بودند ...
پ.ن: حیوانات اسباببازی رو از شب قبل گذاشتیم داخل آب و بعد داخل فریزر تا یخ بزنند ...
بله ...
پیداشون کردیم
و حالا تازه کار ما شروع میشد ...
چطور باید یخها رو آب میکردیم تا حیوونها آزاد بشند؟
هر کسی راه حلی داشت ...
- بگذاریم جلوی آفتاب!
- آب جوش بیاریم!
- با چکش چوبی!
- با سنگ!
- با آب معمولی!
و خلاصه فکر کردن و تلاش برای آب کردن یخها ادامه داشت
خب بچهها!
حالا که یخها آب شد، بگید ...
بدن هر حیوونی از چی پوشیده شده؟
و خدای مهربون برای اینکه حیوانات از سرما اذیت نشند، برای هر کدام چی آفریده؟
و بعد ...
در گروههای دو نفری و سه نفری مشغول چسبوندن پشم و پر و پولک شدند ...
کتابخوانی هم چاشنی برنامه مون بود ...
این پر سفید مال کیه؟
این یه پر از بال کیه؟