Clicky
​​کانون فرهنگی آیه های سرزمین ایرانیان

مرد شجاع

 

و در ادامه ویژه برنامه‌های این روزها (شهادت حاج قاسم و زائرانش)

 


هم داستان «مرد شجاع» رو برای بچه‌ها تعریف کردیم

 

 


و هم دست به کار درست کردن یک خوراکی خوشمزه شدیم ...

 

 

 

 

اییییییی
اوییییییییی
واااااااایییییی

 

 

_ چه خبره؟


_ ما نمیخوایم هسته خرماها در بیاریم ... آخه یه جوریه!!!


_یعنی چی؟ مگه چه جوریه؟

 

و دوباره: اییییییی ..


وااااایییییییی

 

_ میشه خاله شما برامون دربیارید؟


_ من؟ نه خیر نمیشه! هرکس باید مال خودش رو درست کنه ...

 

بعد از چند دقیقه و دیدن کار دیگران


بچه‌هایی که نمیخواستند کار رو انجام بدهند هم هسته خرماها رو جدا کردند و با بیسکوئیت های خردشده ورز دادند ...  (البته قبلش هم دستاشون رو شسته بودند ...

 

حالا می‌گفتند: _ چه خوبه! _ من اولش نمیخواستم انجام بدم ولی حالا میبینم خوبه!


_ آره منم همینطور!

 

_ بله! خب خیلی کارها هست که ما دوست نداریم انجام بدیم اما هم نتیجش خوبه هم وقتی انجامشون میدیم میبینیم اونطوری که فکر میکردیم نیستند ...

 


مگه نه؟