بریم کارگاه «مادر، کودک، طبیعت»؟
اینجا چه خبر بود؟
فکر میکنید از لابلای این طنابها رد شدن آسون باشه؟
پ.ن:تا امروز 4 جلسه از این کارگاه، میگذره
هم برای ما و هم برای مادرها و بچهها، یک تجربه تازه داره رقم میخوره
هر جلسه برنامه تازهای در دل طبیعت داریم ...
هر جلسه به صدای پرندهها، خش خش برگهای خشک پاییزی زیر قدمها، افتادن برگها از شاخههای درخت، توجه میکنیم ...
در کنار بازیهای دسته جمعی سنتی که تلاش میکنیم اینطوری مانع به فراموشی سپردهشدن اونها بشیم،
کارهای خلاقانهای با هم انجام میدیم ...
مثلا در جلسه آخر، گِلهای بازی، لای فویلهای براق پیچیده شده بودند که برای بچهها بازکردنشون هیجانانگیز بود.
بعد با هم هر چیزی رو میتونستیم روی گِلهای پهن شده چاپ کردیم: عکس تنه درخت ... برگها ...
به طور کلی ما دوست داریم فرصتی رو فراهم کنیم که بچهها رهایی و بهرهمندی از طبیعت رو هرچند برای مدت کوتاه، تجربه کنند ...