در این قسمت از ماجرای زیبای حضرت ابراهیم، به سراغ مأموریت پشه‌ای رفتیم که قرار بود پادشاه ظالم و بداخلاقی رو تنبیه کنه ...   «نمرود» پادشاهی بود که در زمان حضرت ابراهیم، به جنگ خدای ابراهیم رفت ...   ولی تنها با یک «پشه کوچک» کارش ساخته شد ...   پشه کوچکی که مأمور خدا بود ..‌.  بچه‌ها همزمان با روایت داستان، نمایش اون رو بصورت …

ادامه مطلب

سلام اگر گفتید، دوستان مشغول چه کاری هستند؟         بله دارند یک خانه کعبه نمادین درست می‌کنند ...        خب! ما رسیده بودیم به داستان حضرت ابراهیم شجاع، و داشتیم ادامه ماجرا رو تعریف می‌کردیم که حضرت ابراهیم همراه با همسرشون هاجر، به سمت شهر مکه حرکت کردند، فرزند کوچولوشون اسماعیل هم همراهشون بود ...   وقتی به مکه رسیدند، آبی نداشتند و هوا گرم …

ادامه مطلب

سلام دوستان   ماجرای حضرت ابراهیم، هنوز در باغ_مسجد، ادامه داشت ..‌   وقتی که داستان رو برای بچه‌ها تعریف کردیم، اینبار قرار شد با هم در حیاط، نمایش اون رو اجرا کنیم ...   قسمت هیجان‌انگیز ماجرا وقتی بود که باید یک آتش بزرگ  درست می‌کردیم ...   پس همه دست به کار شدیم و چوب و علف خشک جمع کردیم ...       ... اما اتفاق خوبی …

ادامه مطلب

کتاب «مورچه فرمانده» داستان مواجهه حضرت سلیمان با مورچه‌ها بود...       این داستان نشون می‌داد که اگر ما صدای حیوانات یا مورچه‌ها رو نمیشنویم، دلیل بر این نیست که اونها صدا ندارند یا حرف نمی‌زنند یا احساس ندارند ...   حتی از بچه‌ها خواستیم چشمانشون رو برای چند ثانیه ببندند و تصور کنند که یک مورچه‌اند...   حالا دوست دارند آدم‌ها چطور با اونها رفتار کنند؟     …

ادامه مطلب

  ماجرا چیه؟   خیلی وقت‌ها پیش میاد داستانی رو که قبلا برای بچه‌ها خوندیم اونها می‌خوان برای دوستانشون بخونند...   گاهی بچه‌هایی که قبلا هیچ علاقه‌ای برای صحبت کردن در جمع، از خودشون نشون نمی‌دادند هم داوطلب می‌شن و این خیلی برای ما شیرینه ...   اینجا هم علی آقا دارند قصه «سه بچه فیل» رو از روی کتاب، برای دوستانشون تعریف می‌کنند ...         #انتشارات_کانون_پرورش_فکری …

ادامه مطلب